بسم الله الرحمن الرحیم.
بنده خوشبختم که در چنین روزی این توفیق نصیب شد تا خدمت مردم شریف استان اردبیل برسم. امروز هم در مراسم بسیار گرم و دوست داشتنی و ارادتمندانه ای که مردم برای بزرگداشت امام راحل داشتند درخدمتشان بودم.
آنچه انسان میتواند در رابطه با شخصیتی مثل امام راحل بیان کند این است که امام راحل مبعوث بود. مبعوث یعنی برانگیخته. بعثت داشت. او را برای چنین کاری از بالا گزینش کرده بودند. روز تولدش روز تولد فاطمه زهرا (س) است. مثل [اینکه] هدیه جشن تولد به ایشان داده شده است. پدر ایشان یک انسان برجسته بوده و در مقابل خوانین از حقوق ضعفا دفاع میکرده. با وجود او قدرتمندان احساس امنیت نمیکردند آنها میخواستند وقتی زور به مردم میگویند کسی آنها را نشکند. برای اینکه راحت بشوند از دست او و بهتر بتوانند کار خود را انجام دهند ایشان را ترور کردند. امام خردسال بود که پدرش ترور شد. اما خواهر بزرگ امام به تهران آمد با برادرشان مرحوم آقای پسندیده، مدتی ماندن تا حکم اعدام قاتل را گرفتند. این خواهر آمد در قم و قاتل را دستگیر کرد و در ملأعام به دار مجازات آویخت. این اقتدار این خاندان است. امام وقتی راه طلبگی را در خردسالی انتخاب کرد. خدا مربیان مناسب را برای او قرار داد. از بهترین مربیان امام راحل آقای شاهآبادی است. آقای شاهآبادی یک فیلسوف و استاد اخلاق قوی است . یک فقیه معتبر است، یک مربی بسیار خوبی است. ایشان ساخته شد. جوان بود آمد در قم برای درس خارج آیت الله حاج عبدالکریم یزدی، مرجع تقلید. یک روز که آمد برود به دستشویی دید یک خانمی روستایی بچه زاییده است اما وسط راه مدرسه فیضیه و دارالشفاء. این دو تا به هم وصل اند و دستشویی هم از همان مسیر می شد. از این زن خون رفته بود و از حال رفته بود. خطر هم برای مادر بود و هم برای بچه. ایشان رفت در حجره آبجوش و نبات آورد، این زن یارایی نداشت که آب را بگیرد و بخورد. طلبه ها هم ناظر بودند بر کار او. ایشان با اینکه هنوز ازدواج نکرده بود این زن هم جوان بود نبات داغ را به دهن او داد و از همین جا اعتنایی به تهمتی، افترایی نکرد و آبروی خود را برای خدا خرج کرد جایی که جان انسانی در خطر بود از خود رها کرد این مسائل را. اینها کار بزرگی است. انسان وقتی یک بار در زندگی پا بر روی آبروی خود میگذارد برای اینکه به وظیفه خود عمل بکند حالی به حالی میشود. این همان است که قرآن میفرماید: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَهَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاس»[۱] ما این کعبه بیت الحرام را قرار دادیم برای اینکه مردم را از حال نشسته به حالت ایستاده درآوریم. ببینید یک وقت من نشسته ام و میخواهم طی منازل بکنم چقدر با زحمت انسان میتواند نشسته جابجا شود. اما وقتی من ایستاده ام میخواهم جابجا بشوم خیلی راحت است. انسان هایی که اتفاق میافتد و از حالت قاعدین به حالت قائمین تبدیل میشوند اینها مبعوث هستند اینها فوق العادهگیهایی دارند. کعبه را قرار داده است که انسانهای فلج و زمین گیر را سرپا کند. انسانهایی که نمیتوانند راه بروند خود را اصلاح کنند. قدرت قیام پیدا کنند. انسانهایی که در خود فرو رفته اند و در خودیت خودشان غرق شده اند و خبر از دیگران ندارند اینها از خود رها بشوند و دست از خودشان، آبروی خودشان و شخص خودشان و تعلقات خودشان بردارند. مانند مناجات شعبانیه «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْک » خدایا انقطاع کامل در راه خود به ما عطا کن. و چشم ما را به روشنی نور خود منور بگردان. « وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا» چشم دل ما را روشن کن به روشنی به نگاه به سوی خودت. یعنی این تعلقات جلوی دید انسان را میگیرد. امام راحل این بصیرت وسیع خود را در از خود گذشتگی خود بدست آورد و دیگران این ندیدن وسیع خودشان و ضعیف شدن بینایی خودشان را در شدت تعلقات به خودشان دارند به قول سعدی:
نبیند مدعی جزء خویشتن را که دارد جامه پندار بر پیش
و اگر چشم خدا بینی گشایند نبیند هیچ کس عاجز تر از خویش
امام راحل از خود گذشت و همیشه تکیه گاهشان به مردم این بود «إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّه»[۲]. خودش برای خدا قیام کرد و این قیام همان بعثت است. مرحوم نواب صفوی قیام کرده بود برای خدا. انسانهایی که قیام میکنند دو کلمه حرفشان دیگری را متحول میکند. جمال الدین اسد آبادی جزو کسان قائمین بود. از خود گذشته بود عالم اهل سنت شیخ محمد عبدوه را متحول کرده است و این در تفسیری که آورده است گاهی نکات جدید فهمیده است. به دلیل اینکه از آن پوسته خودخواهی خارج شده. این خودخواهی زندان انسان است. اسارت انسان است. و به یک تعبیر مرگ انسان است. به ما میگویند: «أَجیبُوا داعِیَ اللَّه»[۳]، «إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم»[۴] دعوت دعوت کننده خدا را بشنوید وقتی دعوت میکند که شما را زنده کند میگوید « مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَه»[۵]. امام راحل این آب گرم و نباتی که در دهان این زن جوان کرد در حالی که پا بر روی آبروی خود قرار داده بود عمل صالحی بود و حفظ جان او کرد و خدا به امام حیات طیبه داد حیات اجتماعی داد. حیات غیر طیب این است که زندگی شخصی و منافع شخصی و خود را میفهمد و دیگر دین را نمیفهمد. علی (ع) به امام حسن تذکر میدهد:
أَ بُنَیَّ إِنَّ مِنَ الرِّجَالِ بَهِیمَهٌ فِی صُورَهِ الرَّجُلِ السَّمِیعِ الْمُبْصِر
[۱] – خداوند کعبه -بیت الحرام- را وسیله ای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده/ سوره: المائده/ آیه: ۹۷
[۲] – بگو: من شما را فقط به یک حقیقت اندرز می دهم [ و آن] اینکه دو نفری و یک نفری برای خدا قیام کنید/ سوره: سبا/ آیه: ۴۶
[۳] – دعوت کننده به سوی خدا را اجابت کنید/ سوره: الاحقاف/ آیه: ۳۱
[۴] – هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می بخشد…/سوره: الانفال/ آیه: ۲۴
[۵] – هر کس کار شایسته ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است. او را به حیاتی پاک زنده می داریم/ سوره: النحل/ آیه:۹۷