بسم الله الرحمن الرحیم
مطلبی را که برایتان انتخاب کردم، سعی کردم مطلب مختصری باشد که در خاطرتان بماند. اما همین مطلب مختصر، طول و تفصیلش را خودت می توانی دنبال اش بروی. من هم همه ی شقوق مطلب را نمی گویم. یک مسائل اصلی اش را عنوان می کنم، شما دنبال بقیه اش خودتان بروید.
آن چه را به شما داده ایم، محکم بگیرید. نمونه ی این، آیه ای است در رابطه با یحیی (ع)، «یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّهٍ …»[۱]، یحیی تورات را محکم بگیر. خب برگردم به آیه ی اول: «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ …»[۲]: هرچه را به شما داده ایم محکم بگیرید. عقل [را] خدا به ما داده این عقل را باید محکم گرفت. سلامتی به انسان داده، باید این را محکم بگیری. خدا به انسان آبرو داده، آبرویش را محکم بگیر. رفیق به انسان داده؛ محکم بگیر. همسر به انسان داده؛ محکم بگیر. فرزند به انسان داده؛ محکم بگیر. شغل به انسان داده؛ محکم بگیر. مال به انسان داده؛ محکم بگیر. محکم گرفتن چیست؟ یعنی حداکثر استفاده را از آن نعمتی که خدا به تو داده، برداشت کن. دستت خورده به زمین، نمیدانی که طاهر است یا نجس، حالا به من بگو ببینم، «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ …» این است که دستت را بروی طاهر کنی یا دستت را نبری طاهر کنی؟ من نمی گویم، خودت بگو. نمی دانستی این جا نجس است یا طاهر. پا گذاشتی، تر بود. «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ …» می گوید برو پایت را طاهر کن، -یعنی دینت را محکم بگیر، احتیاط کن- یا نه، «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ …» می گوید اعتنا نکن، دینت را محکم بگیر و بگو طاهر است، تا ]وقتی[ یقین بکنی که نجس است. انسان هایی که توی وسواس می افتند، از همین جا]شروع[ می شود. استاد اخلاقی داشتم. گفت دست….( “۰۴’:۴۶) تردید کردم که احتیاط دارد، رفتم سر شیر آب خواستم باز کنم، تا اینجا آمدم. گفتم حالا [شیر آب را] باز کنم به چه دلیل؟! امروز به من می گوید این احتیاط کن، فردا یک احتیاط دیگر می گوید. شیر آب را باز نکردم، برگشتم. این «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ …».
عقلی خدا بهت داده می توانی بین خوب و بد فرق بگذاری. فکر نکنی، مشورت نکنی، استخاره کنی! این «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ…» [را بگویید] ببینم [که آیا] استخاره کردن است یا استخاره نکردن؟ این که فرصت بدم به شما برای این است که روی مسئله فکر کنید، برای این است که مشارکت کنید در این صحبتی که می کنم. «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ …» می گوید در این کاری که می خواهی بکنی استخاره هم بکن یا استخاره نکن؟ مشورت کردی، فکر هایش هم کردی به نتیجه رسیدی،]استخاره[ نکن. اگر عادت کردی به استخاره، دیگر نمی توانی فکر کنی. استخاره درست است، [اما] سر جای خودش. وقتی فکر کردی به نتیجه نرسیدی، مشورت کردی، به نتیجه نرسیدی، مضطری. آیه می گوید «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ …»[۳]. همه مستجاب الدعوه هستند، در وقت اضطرار. فوق العاده ها همیشه مستجاب الدعوه هستند. انسان عادی، درحین اضطرار مستجاب الدعوه است. وقتی که فکر می کنید، به جایی نمی رسید، مشورتم کردی به جایی نرسیدی، مضطری. [حالا که] مضطری، حق استخاره داری. ازش استفاده کن. نگو این خرافات است. این راهی است، خدا گفته من جواب می دهم. به من چه، او دیده من کارم بدون آن نمی شود، این خاصیت را در استخاره گذاشته است.
اما استخاره دو نوع است. یکی استخاره ای که قرعه همراهش است، یکی استخاره ای که قرعه همراهش نیست. استخاره ای که قرعه همراهش نیست، همیشه می شود کرد. یعنی چه؟ هر وقت بخواهی عملی انجام بدهی سرت را به سجده بگذار، صد بار بگو «استخیرُ اللّه بَرحمتِهِ خِیَرَهً فی عافیهٍ»، دیگر قرعه نمی خواهد بکنی. خیر خودت را از خدا می خواهی، بعد دنبالش برو. قرعه ندارد. این هم استخاره است و بسیاری از روایات ما نازل بر این نوع استخاره است. «امرنی ابی بالاستخاره کما امرنی بالصلاه» همان طوری که به نماز به من تاکید می کرد، به استخاره هم تاکید می کرد. در هر کاری می خواهی بکنی، استخاره کن. یعنی طلب خیر از خدا بکن. نه یعنی با این تسبیح یا قرآن. این تسبیح و قرآن در جای اضطرار خودش کاملا صحیح و شرعی و درست است، با قوت قلب، اقدام کن. خب دیده بودی که استخاره را گاهی پیش افراد فوق العاده می بردی که آن ها مستجاب الدعوه هستند، آن ها استخاره می کردند، این هم به قوت گرفتن کاری که به تو سپرده اند. وقتی می خواهی بیایی توی مغازه وضو بگیری چطور است؟ با وضو باشی چطور است؟ روایت داریم، هر کسی در کاری بدون وضو شروع کرد و به نتیجه نرسید، فلا یلومنّ الا نفسه، دیگر کسی را ملامت نکند، خودش را ملامت کند. این هم «خُذُوا مَا آتَیْنَاکُمْ بِقُوَّهٍ …» است. یعنی به کسبت اهمیت بده، وقتی می خواهی یک قرارداد مهمی ببندی، یک معامله ی مهمی بکنی، سعی کن با وضو باشی. نتیجه وضو این است. یک مثالی برایتان می زنم و خداحافظی میکنم. آقایی خادمش را فرستاده بود. ظرفی که به او داده بود ما شیرازی ها به آن می گوییم “دوستکامی”، دوسکومی به آن میگوییم. این ظرف اینجوری، یک ظرف پایه دارد یک ظرف هم این جوری رویش است. مثل دو تا لیوان را روی هم جوش بدهی. این آقا ظرفش برایش پر کرد و دید نگاه به شربت ها می کند. گفت اگر باز هم شربت بخواهی فراوان است، ظرف دیگری داشته باشی بیاور من پُرش میکنم. این آدم ساده بود گفت ما نصف این ظرف را پر کرده ایم، نصفه ی دیگرش هنوز خالی است. ظرف را اینجوریش کرد، گفت باقی اش را بکن توی این. وقتی انسان به بچه اش که زیاد نصیحت می کند، طول می دهد، «باقی اش را بکن تو این» است. آن قسمت اولش هم یادش می رود. والسلام علیکم و رحمه الله.
[۱] اى یحیى ، کتاب [ خدا ] را به جد و جهد بگیر … : مریم/۱۲
[۲] آنچه را به شما دادهایم به جِدّ و جهد بگیرید … : بقره/۶۳
[۳] یا [ کیست ] آن کس که درمانده را چون وى را بخواند اجابت مىکند … : النمل/۶۲
سلام.بنده چندروز پیش سخنرانی ایشان رادر شبکه قرآن سیما که در مورد امام سجاد(علیه السلام)وصحیفه سجادیه که درشهر جمکران بود راتماشا کردم.بنده می خواستم سخنرانی ایشان را دوباره تماشا کنم.چراشما فایل تصویری این مصاحبه را در سایت قرار نمی دهید؟؟
بسمه تعالی
سلام علیکم
سایت در آغاز کارش است. ان شا الله به مرور این سخنرانی ها بصورت به روز در سایت قرار خواهد گرفت.
موفق باشید