آقای دولابی برای من برنامه های زیادی گذاشت و وقت زیادی صرف من کرد و من را همراه خودش به دامان طبیعت می برد و با من صحبت می کرد، وقتی هم که در تهران بودند، در جلسه ای از ایشان گله کرده بودند ، که چرا شما از میان همه مستمعین ، بیشتر به این جوان توجه دارید و خطاب بیشتر به اوست ، در حالی که علما و بزرگان در جلسه حضور دارند.
خداوند اقای دولابی را رحمت کند. می فرمودند:خداوند همیشه می خواهد به انسان خدمت کند ، خداوند هیچ نیتی به جز خیر برای بنده اش ندارد و انسانها خودشان با هم دشمنی می کنند. مرحوم دولابی اصلاً اسمی از بدی نمی آورد، ذکر بدی را نمی کرد، همیشه از خوبیها و خدمتها می گفت. جلسات مرحوم دولابی برای بنده خیلی تأثیرگذار بود.
[با همه ی این احوال] آقای دولابی، رفیق ما بود. آقای بهجت استاد ماست و بین رفیق و استاد، فرق است، زیرا استاد اخلاق، باید مجتهد باشد. امام قدس سره استاد بود و کسی که جای رفیق و استاد را جا بجا کند، ضرر می کند. آقای دولابی دل کنده بود و سیر داشت اما ایشان رفیق ما بود.