رفتار ناپسندی که از فرزند خویش می بینید به روی وی نیاورید، زیرا گاهی اوقات، باید “تغافل” نمود.
یعنی وقتی مادری فهمید که فرزند وی مرتکب کاری قبیح شده است، خود را به “ندانستن” بزند.
امّا سعی را بر آن دارد، که به نحو خردمندانه ای این مشکل را برطرف سازد.
مثلاً، با نقل یک “قصه” به کودک وانمود کند که هر کس فلان کار بد را انجام دهد، کاری زشت و ناپسند مرتکب شده است.
چون اگر شما صریحاً به روی او بیاورید که فلان اشتباه را مرتکب شده است، فوراً در صدد “دفاع” از خویش بر می آید،
و سعی می کند که خود را بی گناه جلوه دهد، و عذرهایی می تراشد.
اما وقتی به صورت داستان و حکایت باشد، دیگر دلیلی نمی بیند که از خود دفاع کند.
وقتی با کنایه و غیر مستقیم به او تفهیم شد که نباید کار خلاف کند، و از سویی نیز توجه یافت که خود نیز این کار قبیح را مرتکب شده است، سعی می کند خود را “اصلاح” نماید.
و این، بهترین شیوه برای “اصلاح” کودک است.
به هر حال سعی کنید بین شما و فرزندانتان پردۀ “حیا”و “شرم حضور” وجود داشته باشد،
زیرا اگر شما آمدید و صریحاً به او گفتید که فلان کار را انجام داده ای، و من آن را می دانم، در این صورت دیگر نمی توان توقّع داشت که او حیا و شرم را رعایت کند؛
چون دیگر او احساس می کند که شما از عیوبش باخبر شده اید، و شخصیت و حیثیتش نزد شما خُرد و خود نیز تحقیر شده است.
لذا دیگر لزومی در حفظ شخصیت خود نزد شما نمی بیند،
و همین امر، منشأ آفاتی عدیده، و گاهی هم عامل طغیان خواهد شد. برای روشن شدن مطلب مثالی می زنیم:
فرض کنید شما ظرفی پر از شیر، از مغازه ای گرفته، و می خواهید به منزل ببرید، چون این ظرف پر می باشد، بسیار آهسته و با احتیاط کامل حرکت می کنید، تا چیزی از شیر بر زمین نریزد،
اما اگر در این حال کسی آمد و به شما تنه زد، و نصف ظرف شیر بر زمین ریخت، در این هنگام، دیگر شما در حرکت، احتیاط نمی کنید، و آهسته نمی روید، بلکه بدون هیچ هول و هراسی، می توانید به سرعت حرکت کنید؛ چون دیگر خوف ریختن شیر وجود ندارد.
دربارۀ کودکانِ خود نیز سعی کنید کودک شما خیال کند که ظرف حیثیت و حرمت او پر می باشد، و باید احتیاط کامل رفتار کند، و تلاش کند کسی به او تنه نزند،
امّا اگر شما آمدید و به او تنه زدید دیگر ظرف حرمت و شخصیت او تقلیل خواهد یافت، و طبعاً دیگر نباید داشته باشید که این کودک رفتارش با شما مثل سابق باشد.
پس، این نکتۀ مهم را فراموش نکنید که گاهی “تغافل” لازم است،
به این معنا که شما از عیوب فرزندانتان آگاه باشید، اما کودک شما اطلاع نداشته باشد که شما از عیوب او آگاه هستید.
آگاه بودن شما از عیوب فرزندانتان خوب است، اما آگاه بودن ایشان از این که شما عیوب وی را می دانید، خوب و به صلاح نیست.
بسمه تعالی
با سلام خدمت فقیه و حکیم عالیقدر حضرت آیت الله حائری شیرازی حفظکم الله
۱- بر طبق نظریه ی انسان شناسی شما، اگر انسانی در جزیره ای بدون هرگونه انسان دیگر و آموزش و … بدنیا بیاید آیا بیشتر احتمال دارد که خوب بشود یا بد بشود یا احتمال این دو مساوی است؟
۲- بر طبق نظریه ی انسان شناسی شما، قدرت فطرت و طبیعت در همه ی انسان ها مساوی است و این اختیار و اراده ی انسان است که باعث می شود یکی از این دو غلبه پیدا کند و انسان به سمت فطرت یا به سمت طبیعت سوق پیدا کند. با این نظریه، چگونه عواملی مثل نطفه ی ناپاک و امثال اینها را که طبق روایات، باعث تمایل بیشتر انسان به بدی ها می شود را توجیه می کنید؟