آیت الله حائری شیرازی
خانه / نامه ها / نامه به مدیر مسئول روزنامه کیهان پیرامون جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه

نامه به مدیر مسئول روزنامه کیهان پیرامون جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه

 آیت ا.. محی الدین حائری شیرازی، نماینده ولی فقیه در فارس و امام جمعه شیراز طی  نامه ای به مدیر مسئول روزنامه کیهان، یادداشتی را در مورد عبرت گیری از جنگ های شش روزه،سی و سه روزه و بیست و دو روزه برای  خوانندگان آن روزنامه  ارسال کرد.

متن  این یادداشت به شرح زیر  است:
در جنگ شش روزه چهل و دو سال پیش چند کشور با تمام تجهیزات بودند . انسانها تفاوت چندانی نداشتند . جنگ آموزش ها و اطلاعات و تکنولوژیها و روحیه ها بود . اسلام کم مطرح بود ، عربیّت اعراب و تعصب اسرائیل ، با جنگ معرفت ها نبود ، جنگ فطرت ها نبود ، جنگ طبیعت ها بود ، جنگ دانشگاهها بود ، جنگ روش های تربیتی آموزشی بود . اسرائیل به تنهایی از مجموع آن کشورها از نظرات فوق برتری داشت کمک اطلاعاتی جاسوسان غرب هم به نفع او بود . شوروی هم به اندازه غرب زمینه کمک رسانی نداشت . نتیجه آن شد که از هر سه کشور پاره ای بدست اسرائیل افتاد .
اما در جنگ سی و سه روزه هر چه در طرف لبنانی نبود زمینه پنهان شدن به موقع آشکار شدن بود طرف لبنانی کشور نبود ، یک حزب بود ، یک اقلیت کوچک از کوچکترین کشور ها بود اگر چه تانک ، هواپیما و هلی کوپتر و آن همه آموزش دانشگاههای جنگ و برنامه ریزی ها نبود اما لبنانی با فطرت به میدان آمده بود و اسرائیلی تنها با طبیعت ، طبیعت کشنده خوبی است اما شکیبای خوبی نیست آنها هم که انتحاری عمل می کنند در یک لحظه تصمیم می گیرند و برای آن لحظه ممکن است کوک شده باشند و معرفتی در کار نباشد بلکه غیظ متراکم و نگهداشته شدن در محیط بسته چنین حاصلی را داشته باشد که برای خود چیزی است اما نه از نوع صبر و استقامت .
در جنگ بیست و دو روزه حتی اماکن جنگ و گریز لبنان هم نبود و جنگاور مسلمان از اکثریت عالم اسلام بود که عزت انسانی را درک کرده و از سنگ زدن به تانک شروع کرده تا موشک های دست ساز را ، همه مراحل را گام به گام با تمام سختی های آن پیموده حاصل آن مقاومت دو دستاورد بود:
ا )  غالب شدن با ارزش یک .
۲ )  محبوب شدن با ارزش هزار .
و طرف مقابل دو ضرر کرده است مغلوب شدن با ضرر یک و منفور شدن با ضرر هزار . قدر مشترک جنگ سی و سه روزه و بیست  و دو روزه را با جنگ شش روزه مقایسه می کنم .
۱ ) تفاوت دانش در جنگ شش روزه ، دانش بومی نبوده ، وارداتی بوده ، تولید علم جنگ در مصر و سوریه و اردن مطرح نبوده تنها و تنها از کپیه برداری و ترجمه دانش جنگی غرب استفاده شده که غرب به اندازه ای که وابستگی بماند از دانش دکتراهای جنگ به این کشورها صادر میکرده است . اما در قدر مشترک سی و سه روزه و بیست و دو روزه دانش جنگ بومی بوده ابزار هم و تکنولوژی هم بومی بوده .
۲ ) تفاوت انسان در این دو جنگ انسان با فطرت خود و به صورت مردمی وارد عمل می شده اما اعراب در جنگ شش روزه با دولت وارد عمل می شدند نه ملت . سربازی اجباری نه رزمنده اختیاری . چون اکراه در کار نبوده زمینه انگیزه دینی فراهم بوده « لا اکراه فی الدین » . فطرت با احساس دینی وارد عمل شده . برای آنکه از انسانیت خود دفاع کند اما اسرائیلی با تعصب نژادی وارد عمل می شود که چیزی ببرد نه اینکه چیزی بدهد؛ در لحظات اولیه جنگ که گرفتن در کار است قوی عمل می کند اما همین که کشته و اسیر دادن شروع شد موتور طبیعت خاموش می شود م؛سیر گذشت را با موتور فطرت میتوان طی کرد نه موتور طبیعت .
نتیجه بگیرم ؛ نتیجه ای که در عبرت های این مقایسه ها ندیدم و آن مقایسه جنگ فرهنگی اقتصادی با جنگ نظامی است .
گاهی برنامه اقتصادی مثل جنگ شش روزه است حتما نتیجه غیر از آن نخواهد بود  جنگ دانشگاههای وابسته با دانشگاههای مولد علم ، دانشگاه مترجم علم نمی تواند با دانشگاه مولد علم رقابت کند .
غرب اسراری را به اسرائیل می آموخت که به مصر و اردن و سوریه استادهای اروپایی و یا روسی نمی آموختند چون اسرائیل محرم بود .
در جنگ اقتصادی که با شرق و غرب داریم دانش بومی نداریم در جنگ اقتصادی در وضعیت جنگ شش روزه هستیم نباید غیر از نتیجه آن انتظار دیگری داشته باشیم .
الآن در قدرت پول به کجا رسیده ایم ؟ دانش پولِ اعتباری وارداتی است . طرحهای حفظ قدرت پول هم وارداتی است و حافظ منافع آنهاست .
شما برای حفظ قدرت پول بایستی فرمول عرضه و تقاضا را بین پول و کالا رعایت کنید . شما به هر دلیل اسکناس را وارد بازار کردید باید معادل آن کالا داشته باشید و گرنه گرفتار تورم می شوید وقتی تولید به اندازه کافی ندارید که جواب نقدینگی را بدهد نـاچـاریـد بـهانـه ای بـرای وارد کردن کالا بتراشید تا بتوانید با تورم مبارزه کنید . افزایش واردات حفاظت منافع آنهاست و تعطیل تولیدات داخل . شما اگر برای نجات تولیدات داخل تسهیلات بدهید تعادل پول و کالا بهم می خورد و قدرت پول کاهش پیدا میکند شما اگر بهر دلیلی برای اشتغال یا توسعه سرعت عمل نشان دهید از راه تورم سرعت شما مهار خواهد شد .
تا ما در اقتصاد مثل جنگ شش روزه عمل می کنیم دانش ما بومی نیست سرنوشت همان اسـت قضـیه منحصر به پول و بانک نیست صنعت و کشاورزی هم همینطور است . شما سالی یک میلیون ماشین شخصی تنها از طریق ایران خودرو و سایپا وارد ناوگان حمل و نقل می کنید قطع نظر از مصرف بنزینی که سالیانه اضافه می شود مصرف اکسیژن است که بابت هر یک ماشین شما باید دو هکتار و نیم فضای سبز برای خوردن دود و پس دادن اکسیژن تولید کرده باشید که چون دانش کشاورزی شما بومی نیست این کار عملی نیست دانش وارداتی است که می گوید دولت مالک همه زمین هاست و هر کس درختی به کارد تخریب کرده است و باید جریمه بپردازد این انفعال حوزه از دانشگاه است که هر چه تحت عنوان علمی وارد شد ما دلیل شرعی بر صحت آن ارائه دهیم مثل آقای ناطق در فیلم شاه دزد . این آدم بلند قد در جلسات ، بعد از هر مطلب جدیدی راست می ایستاد و می گفت آقایان من هم می خواستم همین را بگویم . این کار شأن حوزه نیست که اگر دانشگاه گفت بدون بهره کار بانکی عملی نیست ما هم بگوییم از راه های مضاربه و مشارکت آن را درست می کنیم تعطیل قرض الحسنه و رواج بهره عیناً پاره ای از مملکت اسلام به تصرف طرف مقابل آمده است . عیناً مثل نتیجه جنگ شش روزه .
اینک هوای پایتخت به نحوی مسموم می باشد که در ماشین کپسول اکسیژن نگهداری کنیم سند چشم انداز بیست ساله ما را زیر سئوال می برد  شما که می گوئید اسلام اول دنیا را بهشت میکند و بعد آخرت را و میگوئید « من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی » محیط زیست شما نماینده دین شماست نماینده تعالیم مکتب شماست .
آنچه در نتیجه خون شهیدان بدست می آید نباید به دلیل بومی نبودن علم در سایر زمینه ها از دست برود .
امام صادق علیه السلام فرمود : « یک نفر همسایه مسیحی خود را مسلمان کرد و بعد به دلیل بستن او به عبادات زیاد او را از دین خارج کرد » .
ما مردم عالم را با دانش بومی جنگیدن و شهادت طلبی به مدینه فاضله و جامعه ایده آل اسلامی دعوت می کنیم اما به دلیل بومی نبودن دانش اقتصاد و صنعت ، ضعیف بودن پول و وضعیت محیط زیست آنها را بر می گردانیم .

عبرتی که از این جنگ ها می گیریم به دانش بومی خود برگردیم دینار را پول عالم اسلام قرار دهیم و نفت را با آن بفروشیم وقتی پول اسلام جایگزین پول اعتباری شد زکوه نقدین که دو و نیم درصد دارائی نقدی است سالانه از غنی به فقیر بر میگردد و فاصله طبقاتی کاهش پیدا میکند .
بشر با دانش دانشگاه ها نه به امنیت رسید نه به عدالت ، دانش منهای دین به مسابقه تسلیحاتی انجامید و از امنیت جز سراب آرزوئی که مرتباً از حقیقت دورتر میشود حاصل نیست عدالت هم با دانش منهای دین دور شدنی و نزدیک شدنی نیست . سلامت هم وضعی بهتر از امنیت و عدالت ندارد بومی سازی دانش و هماهنگ سازی آن با دین کارساز است هماهنگ سازی دین با دانش غیر بومی که تاکنون حوزه و دانشگاه به آن دل بسته اند محصول آن قانون بانکداری فعلی است .