آیت الله حائری شیرازی
خانه / مصاحبه ها / گفت وگوی صریح «افق حوزه» با آیهالله حائری شیرازی

گفت وگوی صریح «افق حوزه» با آیهالله حائری شیرازی

گفت وگو: رمضانعلی (ع)زیزی، جلال خسروی

طرح مطالبی درباره احیای پول اسلام، ساخت تالارهای عروسی جنب مساجد مهم، تأسیس شبکه تلویزیونی ویژه بانوان، ایده های کشاورزی و بسیاری موضوعات دیگر، همواره از آیهاللّه محمدصادق محی الدین حائری شیرازی، چهره ای متفاوت در اذهان ایجاد کرده است.

این روحانی ۷۲ ساله که هم اکنون با کناره گیری از امامت جمعه شیراز و هجرت به قم، از فراغت بیشتری برای پیگیری امور علمی و تحقیقاتی برخوردار شده است، در گفت وگوی اختصاصی با خبرنگار مرکز خبر حوزه های علمیه، به بیان دیدگاه های خود درباره مباحث حوزوی، کارکردهای نهاد روحانیت، تبلیغ در خارج از مرزها، اندیشه سیاسی اسلام و وضعیت آموزشی و پژوهشی حوزه های علمیه پرداخت و البته بعضاً این گفت وگو ناخودآگاه به دیگر موضوعات نیز کشیده شد.

متن کامل این گفت وگو تقدیم خوانندگان ارجمند می شود.

 به نظر حضرتعالی، کارکردهای نهاد روحانیت در عرصه های مختلف چیست؟

سؤال خوبی است و لازم است ما درباره شرایط فعلی حوزه و روحانیت و شرایط مطلوب آن گفت وگو کنیم، اما قبل از ورود به بحث حوزه باید به رفیق و همکار اصلی آن یعنی دانشگاه بپردازیم. حوزه و دانشگاه دو چشم نظامند و باید این دو چشم باز و شکفته شوند. الان دانشگاه های ما مترجم مطالب غربی ها بوده و در یکنوع حالت جنینی قرار دارند. لذا رهبری یک پیام بسیار اساسی دادند و آن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری بود. اگر دانشگاه های ما از نظر تولید علم، مستغنی از دانشگاه های اروپا و در حد معاملات پایاپای با آنها قرار بگیرند و از تجربیات یکدیگر بهره مند شوند، آن موقع دانشگاه از حالت جنینی و وابسته بودن خارج می شود. چون تا وقتی که دانشگاه های ما مترجم کتاب های آنها باشند، در جذب و دفع مانند آنها عمل می کنند و ولادتشان وقتی است که به تولید علم پرداخته و روی پای خودشان بایستند.

 چه ایرادی در علوم غربی می بینید که بر استقلال مراکز علمی کشور از آن تأکید دارید؟

انسان در غرب، تک شخصیتی است، در حالی که در اسلام، تک شخصیتی نیست و ترکیبی است از یک دیو مدعی خدایی و یک فرشته و بالاتر از فرشته که عاشق بندگی است. حالا شما می توانید اسم فرشته را نور، عقل و یا فطرت و اسم دیو را ظلمت، جهل و یا طبیعت بگذارید.

الان اقتصاد غربی از انسان تک شخصیتی گرفته شده است و بر این مبنا، سرمایه و سرمایه دار را آزاد می کند و نتیجه اش توسعه می شود، اما توسعه دیو، نه فرشته.

 وجود علوم غربی در مراکز علمی چه آفاتی برای جوامع داشته است؟

شما نگاه کنید آن موقع که عهد حجر بود و جز سنگ، چیزی در اختیار انسان نبود، چقدر امنیت بود و الان که موشک قاره پیما با کلاهک هسته ای وجود دارد، چه امنیتی داریم؟ ما این موشک را برای چه می خواهیم؟ مگر به جز بشر کس دیگری هم کنار ما زندگی می کند؟ شیر و ببر و مانند آن را که مدت ها در قفس کرده ایم و هیچ نقشی علیه ما ندارند، پس چرا این موشک ها را علیه خودمان درست کرده ایم؟ خب اینها را دانشگاه ها درست کردند و قرار شد علم برای ما امنیت بیاورد، اما این سلاح ها را آورد.

یادم هست رئیس مجلس آلمان آمده بود اینجا تا درباره گفت وگوی تمدن ها صحبت کند؛ از او پرسیدم: اگر نفر سومی به دو نفر که با یکدیگر دعوا دارند، کمک کند و وسیله ای برای جنگ در اختیار آنها بگذارد، به آنها خیانت کرده یا خدمت؟ او خیال کرد منظور من فروش اسلحه از سوی آلمان به عراق و ایران در دوران دفاع مقدس است، لذا در پاسخ به سؤال گیر کرد. ولی به او گفتم که اصلاً نمی خواهم وارد بحث های سیاسی شوم و می خواهم نتیجه دیگری بگیرم، آنگاه گفت: قبول دارم که این کار، خیانت است من هم گفتم اینها نتیجه دانش منهای دین است.

حضور دین در کنار علم چه خلایی را پر می کند ؟

دین، دانش را قبول دارد و بازداشتن دیگران از تجاوز را لازم می داند، اما این برای امنیت تو، کافی نیست و تو باید خودت را هم باز داری، نکته قابل توجه این است که غرب، ابزار و دانشی برای خودبازداری ندارد و هیچ کدام از دانش های غربی منجر به خودبازداری نمی شود.

انیشتین، ابزار دیگربازداری را به آمریکا داد، اما آیا می توانست چیزی به آمریکا بدهد که خودش را از تجاوز به دیگری باز دارد؟ متاسفانه هیچ رشته ای از رشته های دانشگاه، متولی خودبازداری نیست و این، نقص انسان شناسی غربی است.

 متولی این خودبازداری که می فرمایید کجاست؟

احیای خودبازداری، رسالت حوزه علمیه است و این کاری است که از دانشگاه های جهان برنمی آید.

یک خانمی گفت : فرزند من وقتی دوم ابتدایی بود، نمازش را اول وقت می خواند، اما الان که سال دوم دانشگاه است، نمازش قضا می شود به او عرض کردم: مادر این علم، مسئولیت است و مثل دلو آب می ماند؛ دلو آب، یک بند دلو هم می خواهد که این بند متناسب با دلو، از استحکام کافی برخوردار باشد. و بعد ادامه دادم که: شما برای آبگیره دلو از دوم دبستان تا دوم دانشگاه هزینه کرده ای، ولی برای استحکام بند آن یعنی احساس مسئولیت فرزندت چقدر هزینه کرده ای؟

ما باید در آموزش و پرورش، مربی ویژه احساس مسئولیت داشته باشیم. ما حتی در حوزه، دروس را به رسمیت می شناسیم، ولی درس اخلاق را که ارتباط تنگاتنگ با موضوع احساس مسئولیت دارد، جدی نگرفته ایم

ما به آن چیزی که منجر به دیگربازداری می شود، دانش می گوییم و دین را عامل خودبازداری می دانیم و حوزه، متولی دین مردم است.

حوزه باید بداند که منادی انسان شناسی و منادی خودبازداری است و این ندا، یک ندای کاربردی است؛ کاربرد، نیاز به تجربه؛ و تجربه، نیاز به دخالت در مسایل دارد، چون موضوع شناسی می خواهد؛ خب یک روحانی چطور می تواند بدون این که از نزدیک با ساز و کار های بانکی آشنا باشد، درباره پول نظر بدهد؟

حوزه بایستی، همان طوری که قفل عدم دخالت در سیاست را شکست، در موضوعات و عرصه های دیگر هم حضور جدی پیدا کند.

ببینید قبل از امام خمینی قدس سره می گفتند: طبق تجربه، هر وقت در سیاست دخالت کردیم شکست خوردیم. امام گفت: سلمنا که هر وقت در سیاست دخالت کردیم شکست خوردیم، اما باید چرایی آن مورد بررسی قرار بگیرد و باید راه صحیح دخالت در سیاست را فرا بگیریم مثل کسی که رانندگی بلد نیست و آن وقت می گوید من سوار ماشین نمی شوم چون هر وقت سوار شده ام، تصادف کرده ام. امام این روحیه را در حوزه شکست و اتفاقاً پیروز شدیم. این که امروز در رسانه های جهان از ایران نام برده می شود، بزرگ ترین پیروزی است. ما چه چیزی بالاتر از این می خواهیم که در دنیا به عنوان ضد آمریکا مطرح شویم؟

ما در حوزه های علمیه باید بین تجربه و تئوری ارتباط برقرار کنیم. یعنی باید آنچه به صورت تئوری از اسلام می دانیم، به تجربه بیاوریم و کاربردی کنیم تا اسلام را بهتر بشناسیم؛ اگر شما از تجربه و تئوری مثل دو پای چپ و راست استفاده نکنی، نمی توانی سیر داشته باشی و حرکت کنی.

 یعنی شما می فرمایید فقیه باید موضوع شناس هم باشد؟

اصلاً چطور می تواند کسی در خصوص حکم پول، حرفی بزند و اظهار نظر بکند، اما پول را نشناخته باشد؟ مرحوم علامه شیخ محمد تقی جعفری قدس سره می گفت: در نجف بودیم، مرحوم آیهاللّه العظمی سید عبدالهادی، یک عده را مامور به یادگیری مسایل جدید کرد و گفت: من هزینه اش را می پردازم تا در علوم دانشگاهی هم مسلط شوید. ما رفتیم دوره ای دیدیم و بعد از پایان دوره می خواستم به ایشان گزارش بدهم، گفتم که در سال های اخیر هفتصد جلد کتاب درباره پول نوشته شده است. خب شما ببینید موضوعی که هفتصد جلد کتاب درباره آن نوشته شده است، با حرف این و آن شناسایی نمی شود. و آیا خود حوزه درباره کسی که بدون شناخت درباره موضوعی اظهار نظر کند، تعبیر به تصدیق بلاتصور یا تکذیب بلاتصور نمی کند؟

 آیا حوزه تاکنون به دنبال تصور این موضوعات بوده است؟

حوزه از این تصور دور بوده و دانشگاه هم در شرایط جنینی قرار داشته و لذا هر نظریه ای که داده، ناشی از انسان شناسی غربی بوده است. از همین رو وقتی فضلا و اندیشمندان حوزه و دانشگاه، بانکداری اسلامی را تدوین می کنند، نوعی عدم مغایرت با اسلام است نه مطابقت با اسلام.

 برای تدوین بانکداری اسلامی به صورت حداکثری نیازمند چه هستیم؟

نیاز به این داریم که اولاً ببینیم پول متغیر می تواند پاسخگوی ما باشد؟ الان اگر شما سرمایه خود را در شرایط فعلی که پول، متغیر است، به کسی قرض بدهید، اگر سرکی پول میزان تغییر ارزش پول را پس نگیری، به شما ضرر وارد شده است. قرآن هم می فرماید: فلکم رئوس اموالکم لاتظلمون و لاتظلمون بقره/۲۷۹ خب اگر بخواهید، بهره را به رسمیت نشناسید و تورم را ملاحظه نکنید، گرفتار لاتُظلَمون می شوید و این نهی را مرتکب می شوید و اگر بخواهید بگیرید، این بنده خدا، وام گرفته بود که مشکلش حل شود، نه این که سود آن چنانی به طرف بدهد. لذا می بینید که فرد، وام با سود می گیرد و کمرش شکسته می شود و لاتظلمون ایجاد می شود، لذا با این وضعیت به اِمّا تَظلمون و اِمّا تُظلمون می رسید به خاطر این که پول اسلام، پول ثابت است. ببینید دیه یک انسان در اسلام به دینار محاسبه شده است و یک دینار هم سه گرم و ثلث گرم طلاست؛ الان هم سه گرم و ثلث گرم طلا با این که هیچ کس متولی حفظ قیمت طلا نیست، در عالم نزدیک به یک گوسفند است، پس ۱۴۰۰ سال است که نقد است و این که از چند هزار سال قبل، دینار را با گوسفند معامله می کردند، خدا می داند. ولی ما از آن پول ثابت به این پول رایج منتقل شده ایم. یادم هست که یک روزی در همین اتاق، کمیسیونی برای نرخ گذاری تخم مرغ تشکیل شد. در آن زمان تخم مرغ، کیلویی ۱۵ تومان و ۵ ریال بود و مولّدها اصرار داشتند که ۵ ریال به آن اضافه شود و کیلویی ۱۶ تومان شده تا هر تخم مرغ تقریباً دانه ای یک تومان شود. در آن جلسه با نگاه منفی و بدبینانه نسبت به تولید کننده، با افزایش قیمت مخالفت شد، اما من عرض کردم که شما امروز برای ۵ ریال سخت گیری می کنید، ولی وقتی اینها مجبور شدند تخم مرغشان را تولید نکنند، تفاوت بین عرضه و تقاضا، بالا می رود و آن وقت قیمت تخم مرغ به صورت جهشی افزایش می یابد. شما ببینید آن روز یک فرد با یکصد تومان می توانست یکصد تخم مرغ بخرد، اما امروز با همین مبلغ، نمی تواند بیشتر از یک تخم مرغ تهیه کند و این کاهش ارزش پول باعث شده است که برخی کشورها دست به حذف صفرهای پولی بزنند، اما پول اسلام با کمال افتخار از روز اول تا حالا، با کالا هم خوانی دارد.

 مجامع علمی و دانشگاهی کشور با نظریه پول ثابت موافقند؟

دانشگاه های ما، این را علمی نمی دانند، چون علمش جنینی است و به دلیل این که از نظر جذب و دفع، وابسته است، علمش تک قرائتی است. یعنی تعدد قرائت را در علم نمی پذیرد در حالی که علم در اروپا، دارای قرائت های متعدد است، ولی کاری که در دانشگاه های کشور انجام گرفته، نوعی کپی برداری و ترجمه است و با مترجم نمی توان راجع به متن کتاب بحث کرد، اساتید دانشگاه های ما مترجم اند. از این جهت وقتی می خواهند علم و دین را به هم تطبیق دهند، زورشان نمی رسد که در علم، تعدد قرائت را به وجود بیاورند، لذا تعدد قرائت را به حوزه دین می رسانند و آنگاه بین قرائت های مختلف از دین، آنچه را که با این علم ترجمه ای می سازد، انتخاب می کنند؛ این که ندای تعدد قرائت های دینی را مطرح کردند، برای این بود که سر دین را بگیرند و در دامن علم بگذارند، در حالی که این راهش نیست.

 چرا؟

چون دین از وحی الهی نشات می گیرد. پس اصولاً اختلاف های احتمالی در برداشت ها می تواند وجود داشته باشد، اما در اصل حکم و آن چه آمده، وحدت قرائت است و این اختلاف های تاکتیکی، طبیعی است؛ اساس دین، بر وحدت قرائت است و علم، اساساً طبق تعدد قرائت پیش می رود.

حوزه در تدوین نظام جامع اخلاقی و تربیتی چه نقشی می تواند داشته باشد؟

شما ببینید امام راحل، آقای شاه آبادی را داشت. ضمن این که پیش آقای شاه آبادی فلسفه می خواند، خودبازداری و احساس مسئولیتش نزد ایشان رشد می کرد. فقهای ما ضمن کلاس هایشان که مسئولیت آفرین بود، یک ساعت را تذکر اخلاقی می دادند که این امر، احساس مسئولیت را احیا می کرد. یادم هست که یک بار حضرت امام قدس سره یک نکته اخلاقی را حین درس در مسجد سلماسی بیان فرمود، چشم های آقای مصباح سرخ و محاسنش خیس شده بود. و این تحول بالای اخلاقی در حالی بود که امام قدس سره در بیان آن نکته، نه گریه کرد و نه حالت گریه گرفت. این نظام اخلاقی حوزه بود و مدرن ترین و مترقی ترین کار هم همین است که استاد برجسته در علم، نمونه در عمل هم باشد.

اگر ما این الگو را بخواهیم در مدارس آموزش و پرورش اجرا کنیم، بهترین معلم ریاضی، باید معلم اخلاق هم باشد نه مربی امور تربیتی. بیچاره آقای حاجی وزیر اسبق آموزش و پرورش که امور تربیتی را از مدارس حذف کرد ندانست که چه باید بگوید. و گرنه این حرف را قبل از او من زده و عرض کرده بودم که آموزش و پرورش به طور ناخودآگاه همراه یکدیگرند حال ممکن است این پرورش، مثبت یا منفی باشد. به هر جهت در حوزه ها آنهایی که از نظر علمی جایگاه ویژه ای داشتند، موقع حرف زدن تاثیرگذار بودند چون آن شخصیت علمی، الگوی طلبه بود، خب اخلاقش را هم می گرفت.

 نظر شما راجع به حضور تبلیغی روحانیون در خارج از مرزها چیست؟

کسی که می خواهد در کشورهای خارجی حضور تبلیغی داشته باشد، باید کسی باشد که برای امرار معاش و تامین زندگی، طلبه نشده باشد. ببینید هدف کشاورز از کاشت گندم، تامین آذوقه برای خود و خانواده اش است ولی به طور طبیعی، کاه هم ایجاد می شود و گوسفند او از این کاه استفاده می کند. وقتی هدف فرد، خدمت به انسان ها باشد، خدا هم کمک می کند. من می خواستم ازدواج کنم، هیچی نداشتم و از ناراحتی تب کردم آقای ربانی آمد عیادتم در حالی که سرم را نمی توانستم از بالش بردارم. از طرفی در روایات داریم که اگر انسان مشکل خود را با مومن در میان بگذارد، گویی با خدا در میان گذاشته است و من شرایط اقتصادی ام را به آقای ربانی گفتم. ایشان به من گفت: آقای حائری ما اگر نوکرهای بدی نباشیم، آنها مولاهای خوبی هستند. حرف ایشان باورم شد و خدا امور را عوض کرد و کارها آبرومندانه انجام گرفت.

 شرایط برای تبلیغ معارف اهل بیت علیهم السلام در دنیا چقدر فراهم است؟

وضع خوبی داریم، یعنی امام قدس سره، پایه های خوبی قرار داد.

 نظام سیاسی اسلام را برای طرح در دنیای امروز چگونه ارزیابی می کنید؟

ببینید، امام قدس سره با الهام از آموزه های اسلامی، خبرگان را مطرح فرمود، لذا با رحلت ایشان، آب از آب تکان نخورد. هر چند در کشور ما سال ها قبل از این که حکومت تشکیل بدهیم، مراجع ما از طریق خبرگان انتخاب می شدند. گاهی کسی که هیچ پولی در بساط نداشت، به عنوان اعلم معرفی می شد. سفیر انگلستان در عراق از یک مردی پرسیده بود که اینها، مراجع شان را چگونه انتخاب می کنند؟ پاسخ شنیده بود: افرادی که از آنها تعبیر به خبره می شود، مجتهد و مرجع تقلید انتخاب می کنند و در انتخاب خود توجهی به یار، طرفدار و مرید فرد ندارند و طبق معیارهای اصلی، انتخاب می نمایند. آنگاه سفیر گفته بود که: این دین، دنیا را می گیرد چون نحوه انتخاب رهبری، سالم است. نحوه انتخاب رهبری ما از بدو غیبت تا حالا، سالم بوده است و حیات ما نیز به همین خاطر است.

 نظر شما درباره نظام آموزشی حوزه چیست؟

حوزه باید مراقب باشد که اگر می خواهد بخشی از نظام آموزشی دانشگاه همچون بحث امتحانات را اقتباس کند، نظام خودش را از دست ندهد. شما در حوزه ۱۰ سال را برای اتمام سطح در نظر گرفته اید، خب شاید فردی بتواند ۵ ساله تمام کند. آیهاللّه العظمی مکارم شیرازی، ۵ ساله تمام کرده ا ند. چرا شما اجازه این کار را نمی دهید؟ حوزه نباید چیزهایی را که از قبل به صورت مترقی داشته، از دست بدهد و درجه دوم آن را که دانشگاه های ما به صورت عقب مانده از اروپا گرفته اند، بگیرد. الان خود اروپا این نظام را قبول ندارد. حوزه باید استقلال خود را حفظ کند و چیزهای خوب دانشگاه را بگیرد. امتحانات و نمره سرجای خودش باشد، اما امتحانات آزاد باشد و اگر کسی به صورت متفرقه خواست امتحان بدهد، مانعش نشوند. باید امتحانات شفاهی را تقویت کرد.

 آیا مردم در برابر روحانیت وظیفه ای دارند؟

مردم، طلبکار هستند نه بدهکار؛ و علتش هم این است که مردم، امام راحل را به عنوان نماینده امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف می شناختند و لذا اطاعت کردند. اطاعتی که مردم از امام خمینی قدس سره کردند، به مراتب بیشتر از اطاعتی است که مردم زمان ائمه معصومین علیهم السلام از آن بزرگواران کردند. مردم ما در دوران دفاع مقدس، امام قدس سره را هم در چهره حسنی و هم در چهره حسینی علیهما السلام اطاعت کردند و ده ها هزار شهید دادند و عملاً اعلام کردند که امام را برای عنوان و شجاعت و مانند آن نمی خواهند، بلکه برای این می خواهند که نایب امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف است و به خوبی نشان دادند که قدر امامت را به خوبی می دانند. از این جهت، مردم از ما طلبکارند.

 روحانی در مواجهه با جوانان از چه ظرافت هایی باید برخوردار باشد؟

روحانی باید به ابزار روز وارد باشد. زبان روز و بیان روز را بداند. هالیوود با فیلم هایش، جهانگیری می کند، یعنی در شرایط کنونی قدرت نظامی، تجاری و سیاسی کار نمی کند، بلکه قدرت فرهنگی تأثیرگذار است. خب، در این شرایط نمی توانیم فیلم و سینما را تحریم کنیم، بلکه باید طلبه هنرمند تربیت کنیم تا بتوانیم در برابر فیلم، سایت و وبلاگ، مقابله به مثل کنیم. الان شما به حزب اللّه لبنان توجه کنید. یک روزی همان طورکه کبوتر از شاهین و عقاب می ترسد، سران سعودی و مصر از اسرائیل می ترسیدند، اما الان سیدحسن نصراللّه مثل شاهین است و سران رژیم صهیونیستی مثل کبوتر به خود می لرزند. اسرائیلی ها علی رغم داشتن تسلیحات گوناگون، از برخورد با سیدحسن نصراللّه نگران شده اند. روحانی، این است، روحانی سیدحسن نصراللّه است که با وجود آن همه مدح و منقبت در جهان، وقتی خدمت رهبری می رسد، دست ایشان را می بوسد و می گوید که ما عضو حزب ولایتیم. حوزه ای که می تواند سیدحسن نصراللّه تربیت کند، عقب مانده نیست. حالا فرق نمی کند وی در قم یا نجف تربیت شده باشد.

 حاج آ ق به کارهای هنری اشاره کردید. در سال های اخیر حضور افراد معمم در فیلم ها و سریال ها بیشتر شده و برخی فیلم ها با محوریت روحانی تولید و اکران شده است. نظر شما در این باره چیست؟

برخی برای پول کار می کنند که اینها به جایی نمی رسند. اگر هدف اصلی تهیه کننده پول باشد، محصولش هم پولکی می شود. باید کسانی که به هنر عشق دارند وارد صحنه شوند و سختی های کار را هم تحمل نمایند.

بعد از پخش فیلم مارمولک اظهارنظرهای متفاوتی از حضرتعالی درباره این فیلم در رسانه ها آمد. هم اکنون می خواهیم بدون واسطه از خودتان بشنویم و منعکس کنیم؟

کارگردان این فیلم، خیرخواه بود و حسن نیت داشت، اما حوزه با داشتن چنین دوستانی، نیاز به دشمن ندارد

أ وضعیت امروز حوزه ها را از نظر پژوهشی چگونه ارزیابی می کنید؟

اگر پژوهش، به معنای حقیقی باشد باید منجر به تولید علم بشود، یعنی بر مبنای انسان شناسی که عرض شد، جامعه شناسی و علوم تربیتی را عرضه کنیم، ولی متاسفانه از خروجی مناسبی در این زمینه برخوردار نیستیم. اگر ادای دانشگاه را در بیاوریم و چند کار پژوهشی انجام دهیم، کار درست نمی شود. ما نیازمند پژوهش های استراتژیکی هستیم و باید مفاهیم کاربردی را جدی بگیریم.

الان مهم ترین آسیبی که از نظر حضرتعالی حوزه را تهدید می کند، چیست؟

این که خودباوری کم شود و تصور کند ناتوان و ضعیف است؛ این یک خطر جدی است. امام قدس سره هیچ وقت خودباوری اش را از دست نداد. در نیمه خرداد دستگیر شد ولی گفت: به خدا من نترسیدم خب این ناشی از خودباوری ایشان بود. حوزه باید مثل امام قدس سره، خودباور باشد. باور کند چیزی را دارد که هیچ کس ندارد. باور کند که می تواند به شرق و غرب بگوید: الی الی؛ بیایید پیش من که دارم آن چیزی را که شما می خواهید و البته باید در واقع حرفی هم برای گفتن داشته باشیم. آنچه ما به عنوان عدم مغایرت با احکام اسلامی می گوییم، در جای خودش خوب است، ولی نباید توقف کنیم. باید خود را به مطابقت با اسلام برسانیم و گام را از عدم مغایرت فراتر نهیم.

آخرین سؤال مربوط به مرحوم آقای دولابی است، چون ظاهراً قبلاً از ایشان تعبیر به استاد کرده بودید؟

آقای دولابی، رفیق ما بود. آقای بهجت استاد ماست و بین رفیق و استاد، فرق است، زیرا استاد اخلاق، باید مجتهد باشد. امام قدس سره استاد بود و کسی که جای رفیق و استاد را جا بجا کند، ضرر می کند. آقای دولابی دل کنده بود و سیر داشت اما ایشان رفیق ما بود.

از این که وقت ارزشمندتان را به این گفت وگو اختصاص دادید، از شما متشکریم

من هم از شما تشکر می کنم، موفق باشید.