آیت الله حائری شیرازی
خانه / مقالات و نوشته ها / درآستانه ظهور، خطوط به هم نزدیک می شوند

درآستانه ظهور، خطوط به هم نزدیک می شوند

حضرت بقیه الله وقتی ظهور می فرماید ، دوستان اوبسیارودشمنان او اند ک هستند . ممکن است شما ازاین روایت تعجب کنید چرا که برخی تعابیرمی گویند نصف بیشتردنیا منکرخدا هستندچطورمی شودمنتظرامام زمان (عج) بودویاوقتی حضرت ظهورکند علاقمند به آن حضرت بشوند ؟ آنها که معتقد به خدا هستند نصف کمتروالبته ، بیشترشان مسیحی ومنکراسلام هستنتد این افراد با آن حضرت چه مناسبتی دارند ؟ آنها که منکرخدا هستند یک طرف اما آنها که معتقد به خدا هستند یا دین های دیگردارند ومنکراسلام هستند چگونه به حضرت ایمان می آورند وبا حضرت سنخیت پیدا می کنند درهفته گذشته عرض کردم تا روح انسان سنخیت پیدا نکند انسان با اورفیق نمی شود رفقای خارجی انسان ، متناسب با رفقای داخلی اویعنی آرزوها،اخلاق ورفتاراوهستند . دربین مسلمانان هم عده قلیلی معتقد به آن حضرت هستند عده کثیری بی توجه هستند ، پس چگونه ممکن است وقتی حضرت ظهورمی کند این همه محب وعلاقه مند داشته باشد که اکثرانسانها دوست ویک اقلیتی مخالف ایشان باشد . ممکن است کسی بگوید دربین دوستان آن حضرت هم وقتی مطالعه می کنیم یگانگی ووحدت نباشد . بین آنها هم تفاوت فکری وجود دارد مثلا” درزمان ما بعضی برای احکام دل می سوزانند که مبادا فلان حکم کم وزیاد شود و انقلاب ازمسیرخودش خارج شود اما عده دیگری برای محرومین دل می سوزانند که مبادا درانقلابی که ازمحرومین جوشیده برای آنان ، کم کارشود دلسرد شوند وانقلاب نیروی محرکه خودش را ازدست بدهد ومنحرفین بخشی ازاین نیروی فعال رابه سمت خودشان بکشند . ممکن است کسی با توجه به این مطالب آینده را برای ظهورتاریک ببیند ، اما چنین نیست . این شبهه جواب دارد . انسانهایی که برای محرومین دل می سوزانند وانسانها یی که دلشان برای احکام می سوزد ، گاهی دوجناح می شوند و برایشان خط یک ودو وسه تعبیر می کنند ، این مطلب به خاطر این است که این دو درشناختشان ناقص اما درنیاتشان خالص هستند . بعضی می گویند فلانی درخط فلان جمعیت است ، فلانی درخط فلان آقا است فلانی درخط فلان دسته است ، امام می فرماید من می گویم امروز درمملکت ما یک خط بیشترنیست وآن خط اسلام است تحلیل این سخن امام این است که مستضعف گرا فکرمی کند آنهایی که می گویند حکمی ازاحکام اسلام خدشه دارشود غیراوفکرمی کنند یا ازجدا هستند اشتباه می کند واگرکسی که ازمستضعفین دفاع می کند فکرمی کند چیزی غیرازاسلام واحکام اسلام می خواهد اشتباه می کند . برای مستضعفین دل می سوزاند ، دقیقا” دلش برای اسلام می سوزد چرا؟ چون هیچ چیزنیست که به نفع مستضعف باشد مگراینکه دراسلام است وهیچ چیزنیست که دراسلام باشد مگراینکه به نفع مستضعف است . هردو یک چیزمی خواهند منتها، دولفظ می گویند . مثل آدمهایی که برسرنهارظهراختلاف نظرپیدا کرده بودند . یکی ترک بود ، یکی عرب ودیگری فارس بود . یکی نوشت ازوم ، یکی نوشت عنب ودیگری نوشت انگورمی خواهم . آنکه نمی دانست این سه یک چیزاست حیران شد که به حرف کدامیک عمل کند آنکه خبرداشت که انگوردرسه زبان سه اسم دارد ، انگوررا پیش آنهاآورد هرسه گفتند این همان بود که من می خواستم .

کسی که قسمتی ازیک حقیقت رابداند ، با آن قسمت دیگررا می داند وازاین قسمت خبر ندارد اختلاف ظاهری دارد ، اما کسی که هرسه را می داند به راحتی این اختلاف را حل می کند . امام می گوید یک خط بیشترنیست یعنی اینکه شما سه چیزنخواستید که سه خط بشوید یک چیز خواستید وآن اسلام است . تواسمش را گذاشتی حاکمیت احکام اسلام ، اواسمش را گذاشت حمایت ازمستضعفین واین دو درحقیقت یک چیزاست . وقتی ما به اسلام عمل کرده ویک حکومت اسلامی به عالم نشان بدهیم ، هرسه دسته می گویند این همان بود که ما می خواستیم . پس آینده این خطوط به سمت نزدیک شدن است .امام درمقطع این خطوط است ، همه آنها را می شناسد وبه عنوان سنگرموازنه حفظ می کند . ممکن است آنها یکدیگررا نخواهند ، اما امام هردو را می خواهد وبه عنوان بالهای انقلاب ، هرکدام را به وسیله دیگری مهار، تعدیل وحفظ کرده وازافراط وتفریط هریک به وسیله دیگری جلوگیری می کند وبین آنها اصطکاک مناسب ومساعد به وجود می آورد . به همین دلیل است که امام فرموده با هم مخاصمه نکنید ، بلکه (( مشاجره علمی )) کنید . مخاصمه یعنی به یکدیگرانگ چسباندن . مثلا” کسی که طرفدارمستضعفین است به اصالت گرا بگوید تو ازسرمایه دارحمایت می کنی وآنکه برروی احکام اسلام دقیق فکرمی کند به مستضعف گرا بگوید توتحت تاثیر چپی ها واقع شده ای . این غلط است . این مخاصمه است ، اما اینکه بخواهند اسلام را بشناسند وراه پیاده کردنش را بدانند ، اصطکاک مناسب است . فرق بین ((مخاصمه)) و((مذاکره)) همین است . قصاب کارد را روی هم می کشد هردوتیزمی شوند اما بچه نادان تیغه دوکارد را روی هم می زند وهردو را کند می کند . اصطکاک مساعد مانند کارقصاب است ، اما مخاصمه مانند کارآن بچه نادان .

امام می گوید مخاصمه نه مذاکره بلی تا هردورا رشد بدهد . پس درمیان پیروان آن حضرت به سمت نزدیک شدن به امام ونزدیک شدن به وحدت می رویم . هیچ جای نگرانی نیست . آینده ازاین نظرروشن است وخواهید دید یک روز کسانی که همدیگررا قبول نداشتند ، چگونه یکدیگررا درآغوش خواهند گرفت . اما مبحث بعد منکرین اسلام هستند . منکرین خدا منکرین چه چیزهستند ؟ منکرخدای مسیحیت هستند یا منکرخدای یهودیت خدایی که نماینده اش پاپ باشد ، پاپی که وقتی چند سال محرومین گرفتارشکنجه بشوند احوالی ازآنها نمی پرسد اما همینکه برای جاسوسان آمریکا گرفتاری پیش آمد فورا” نمایند ه فرساده وتحقیق کرد. این است عملکرد مسیحیتی که ادعای خدا می کند اما ظلم می کند ومنکرخدا درعالم درست می کند کلیسایی که ازظالم دفاع کرده وعلیه مظلوم توطئه می کند ، جریان منهای خدا ومنکرخدا بوجود می آورد . کسانی که کمونیست شدند روز اول به اسم عدالت و برای سلب امتیازات طبقاتی ازاینها وارد میدان شدند اما بعد تبدیل شدند به حکومت های دیکتاتوری .

مردم عالم ،خواهان سلب امتیازات طبقاتی هستند کمونیزم را بخورد آنها می دهند احترام به انبیاء را می خواهند مسیحیت این چنینی را بخوردشان می دهند پس درمیان مردم عالم آنکه منکرخدا است وکمونیست است . آنکه منکراسلام است ومسیحی است آنکه منکراسلام است وبودایی است ، درعقل خویش ودرفطرت وخرد خویش نوررا جستجو می کند . یکی درجستجوی آزادی است ودیگری درجستجوی عدالت . یکی سلب امتیازات را جستجو می کند ودیگری علیه ظالم ویا علیه سلب آزادی قیام می کند . این موارد ، همه فرمان های عقل وفرمان ها حجت درونی هستند . وقتی امام زمان (عج) می آید آزادی می آورد سلب امتیازات وجلوگیری ازبهره کشی انسان ازانسان را می آورد وازتحذیربه اسم دین ومرید بازی جلوگیری می کند .حضرت دکانهای اینچنینی را به هم می پیچد. کسی که امروزاسمش کمونیست وزیرفشاراست ، روزاول برای سلب امتیازات وسلب استثمارقیام کرده وبه این بی راهه کشیده شده است . مردم عالم حسابشان ازحکومتهای عالم جداست . تمام کسانی که آزادی خواه واقعی وانساندوست واقعی اند ، طرفدارحقوق اساسی انسانها هستند قیام ها وحرکتهایی کردند وبه انحراف کشیده شده منتظر کسی هستند که صدای انسانیت ازاوبشنوند ، پس زمینه آینده برای امام زمان (عج) بسیارزمینه مساعدی است ، آن زمان ،مستضعف گرا واصالت گراهردو می فهمند اسلام همان است که می خواستند . کسی هم که آزادی را می خواست وکسی سلب استثماررا ورفع تبعیض را می خواست ، آنها هم درمی یابند همین را می خواسته اند .